اکثر افرادی که سیاست های بریتانیا را دنبال می کنند احتمالاً از قبل می دانستند که پدر رهبر حزب کارگر، کیر استارمر، یک ابزار ساز بوده است. او دارد آنها صحبت کردند بارها برای او پس زمینه طبقه کارگر و اینکه چگونه خط مشی او را مشخص می کند.
استارمر تنها نیست. سیاستمداران در طرف دیگر طیف سیاسی نیز لفاظی های پیرامون خود را افزایش داد اعتبار یقه آبی در سال های گذشته. ریشی سوناک زمانی که در یک مصاحبه تلویزیونی از او پرسیده شد که آیا تا به حال مجبور بوده است “بدون” چیزی بگذرد، به وضوح نیاز به تجربه خود را تشخیص داد و پاسخ داد که در کودکی تلویزیون اسکای نداشت. نسخه استارمر از این داستان متعلق به اوست تلفن خانواده در جوانی قطع شد.
به راحتی می توان فهمید که چرا رهبران دو حزب درگیر این رقابت سخت هستند. را بیگانگی سیاسی رای دهندگان طبقه کارگر در دهه های اخیر حداقل تا حدی ناشی از فقدان نمایندگی است. تعداد سیاستمداران طبقه کارگر رو به کاهش است آنها می توانند تماس بگیرند در پارلمان و برای سیاستمداران منطقی است که این شکاف را به بهترین شکل ممکن پر کنند، از جمله برجسته کردن عناصر «طبقه کارگر» زندگینامه خود در هر فرصتی.
در عین حال وجود دارد شواهد که خاستگاه طبقاتی نخبگان سیاسی به آنها اطلاع می دهد چشم انداز.
به همین دلیل، برخی معتقد به لزوم ارائه توصیفی – ارائه الزامات برای انتخاب تعداد معینی از نمایندگان طبقه کارگر به همان روشی که تلاش برای افزایش نمایندگی زنان یا نمایندگان اقلیت انجام می شود.
آیا می خواهید پوشش انتخاباتی بیشتری از کارشناسان دانشگاهی گفتگو داشته باشید؟ در هفتههای آینده، تحلیلی آگاهانه از توسعه کمپین و بررسی واقعیتهایی که در حال انجام است به شما ارائه خواهیم کرد.
برای جدید، هفتگی ما ثبت نام کنید رای انتخاباتهر جمعه در طول کمپین و بعد از آن تحویل داده می شود.
که در مطالعات اخیرمن و همکارانم با 24 سیاستمدار که در 50 سال گذشته در مقاطع مختلف نماینده مجلس بوده اند مصاحبه کردیم. اولاً، آنها دیگر سیاستمداران فعالی نبودند، بنابراین انگیزه محدودی برای بسیج پیشینه طبقاتی خود برای اهداف انتخاباتی داشتند.
ما دریافتیم که پیشینه طبقاتی آنها – که به عنوان نوع خانواده ای که در آن بزرگ شده اند و شغل والدینشان تعریف می شود – به طور قابل توجهی دیدگاه های سیاسی آنها را شکل داده است. این امر در تأثیرگذاری بر سیاست آنها بیش از سایر عوامل زندگی آنها بود، مانند مشاغلی که قبل از ورود به مجلس داشتند یا تحصیلاتی که دریافت کردند.
تأثیر پیشینه طبقاتی به ویژه در مورد نمایندگان سابق کارگری برجسته بود. همانطور که یکی از آنها گفت:
پدربزرگ من در آغاز به کار حزب کارگر در حدود سال 1900 به عضویت حزب کارگر درآمد. از 10 سالگی کار در گودال را آغاز کرد. و هرگز فراموش نمی کنم که… وقتی به کشورهای در حال توسعه نگاه می کردم، می توانستم کودکانی مانند پدربزرگم را ببینم.
هویت نماینده طبقه کارگر فراتر از پدر و مادرش، به پدربزرگ و مادربزرگش و فراتر از نگاه او به بقیه جهان است.
حتی آنهایی که از پیشینه طبقه کارگر بودند و در نهایت به نمایندگان محافظه کار تبدیل شدند، خود را نسبت به همکاران حزبی با پیشینه های ممتازتر نسبت به منافع طبقه کارگر نشان دادند. همانطور که یکی از آنها به یاد می آورد:
خانم تاچر با یک دوست نفتی چند میلیونر ازدواج کرده بود، بنابراین پرستار بچه داشت و همه اینها… مامانم ساعت 5:30 صبح به عنوان نظافتچی سر کار رفت تا قبل از اینکه صبحانه بیدار شویم به خانه برود. من فکر می کنم اگر شما از یک پیشینه بسیار ثروتمند و ممتاز هستید و به این دلیل وارد مجلس شده اید که خانواده شما نیز نسل ها در آنجا بوده اند و همه افراد دیگر، هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید همه چیز را از دید یکسان ببینید.
به عبارت دیگر، به نظر میرسد پیشینه طبقاتی در جایی که این سیاستمداران خود را در طیف ایدئولوژیک حزبشان قرار میدهند، تأثیر گذاشته است.
احساس طبقه کارگری، رای طبقه کارگر؟
با این حال، وقتی صحبت از تصمیم گیری واقعی در مجلس می شود، اوضاع پیچیده تر می شود. در حالی که برخی از مصاحبه شوندگان ما قسمت هایی را به یاد می آورند که در آن از تازیانه حزب برای پیروی از اعتقادات سیاسی خود سرپیچی می کردند، زیرا معتقد بودند که نماینده منافع رای دهندگان طبقه کارگر ضروری است، اغلب اولی بر دومی غالب بود.
به عنوان مثال، یک نماینده سابق حزب کارگر رأی خود را علیه اقدامات ریاضتی در یک مورد بر اساس ریشه داشتن در حوزه طبقه کارگری که در آن زمان نمایندگی می کرد، توجیه کرد:
اینها فقط افرادی نبودند که شما به طور اتفاقی نماینده آنها بودید، اینها دوستان و همسایگان شما بودند که با آنها زندگی می کردید و این را تجربه می کردند. و آنها می دانستند که من یکی از آنها هستم. … افرادی از ایتون، از آکسبریج بودند که واقعاً اهمیتی نمی دادند.
با این حال، مهم بود که حزب او در کل با این اقدام مخالفت کرد. هنگامی که حزب کارگر تصمیم گرفت از یک اقدام ریاضتی دیگر خودداری کند، همان نماینده مجلس از شلاق حزب پیروی کرد تا به روشی دیگر رای دهد. او استدلال کرد که اگر در غیر این صورت عمل کنیم، میتوانیم یک “شورشی فضیلتشناس” باشیم.
همچنین گاهی اوقات میتوان مسیر نگرشها به عمل را با ویژگیهای شخصیتی خاصی که بهطور قابلتوجهی توسط طبقه شکل میگیرند، خنثی کرد، مانند سطح عزت نفس فرد. به نظر می رسد این امر به ویژه در مورد نمایندگان مجلس طبقه کارگر که ممکن است از به خطر انداختن تحرک اجتماعی رو به بالا خود بیم داشته باشند، صادق است. این را یکی از مصاحبه شوندگان ما به درستی دریافت کرد که گفت:
من فکر می کنم شما همیشه تمایل بیشتری به ریسک دارید زیرا هیچ ثروت و جایگزینی ندارید. برای پرداخت وام مسکن به کارم نیاز داشتم. من پولی نداشتم که مشاوران و حمایت های ویژه ای بخرم… شما نمی توانید از پس این کار برآیید.
پس زمینه طبقاتی ممکن است در شکل دادن به دیدگاه ایدئولوژیک تعیین کننده باشد، اما نه لزوماً رفتار پس از انتخاب شدن، زمانی که خط حزب به یک عامل تبدیل می شود.
همه اینها نشان می دهد که فردی مانند استارمر در بهترین موقعیت ممکن است تا سیاستمداران را قادر سازد که واقعاً نماینده مردم طبقه کارگر باشند. او به عنوان رهبر و نخست وزیر بالقوه، خط حزب خود را در اکثر مسائل شکل می دهد. او می تواند اطمینان حاصل کند که نمایندگان مجلس مجبور به انتخاب بین حزب و ایدئولوژی نیستند.
با این حال، علائم تا کنون خوب نیست. استارمر قبلا این کار را کرده بود چندین تعهد برای حمایت از طبقه کارگر را زیر پا گذاشت ضمن اشاره به سابقه کارگری وی در سخنرانی های عمومی که سوالات مهمی را مطرح می کند. ممکن است کنار گذاشتن این وعده ها الف باشد انتخاب عمل گرایانه برای جلب نظر رای دهندگان معتدل تر. با این حال، همچنین ممکن است که منعکس کننده سیاست واقعی او باشد و ارجاعات منظم به ریشه های طبقه کارگر او چیزی بیش از تلاشی برای تقویت مشروعیت سیاسی او باشد.
در واقع، همانطور که همکاران من در مقاله ای پیش رو می نویسند، “اجرای معمول”، در حال حاضر ویژگی مشترک نخبگان معاصر بریتانیا است، همانطور که در این انتخابات دیدیم. اینکه آیا این به اقداماتی تبدیل شود که به نفع مردم طبقه کارگر باشد، موضوع متفاوتی است.