بریتانیا در بحران فقر است. در بالا 14 میلیون نفر (از هر پنج نفر یک نفر) در فقر زندگی می کند. از این تعداد، 4 میلیون، از جمله 1 میلیون کودک، به عنوان فقیر طبقه بندی می شوند: به طور منظم قادر به تامین نیازهای اولیه برای سرپناه، گرما، غذا و پوشاک نیستند.
برش می دهد دولت رفاه در دهه گذشته به الف تعمیق فقر در بریتانیای کبیر که در هیچ یک از همسایگان اروپایی آن یافت نمی شود. چیزی که بریتانیا را متمایز می کند (و ادامه این کاهش ها را ممکن ساخته است) ننگ شدیدی است که به مردمی که در فقر و رفاه زندگی می کنند، وابسته است.
انگ افراد را به دو دسته «لایق» و «نالایق» تقسیم می کند. شهروندان سالخورده (مستمری بگیر)، کودکان و معلولان معمولاً در رده مستحق قرار می گیرند، در حالی که افرادی که توانا هستند و بنابراین قادر به کار هستند، در صورت دریافت حمایت، با خشونت بیشتری برخورد می کنند.
این موضوع در طول این مبارزات انتخاباتی، در بحث هایی که در مورد بازگرداندن مردم به سر کار انجام شد، دیده شد. ریشی سوناک گفت که محافظه کاران قصد دارند با واداشتن مردم به کار، صورت حساب رفاهی را کاهش دهند. در آخرین مناظره گفت که اینطور است “منصفانه نیست” افرادی که از مزایایی برخوردار هستند، پس از 12 ماه بیکاری، مشاغلی را که به آنها پیشنهاد می شود، نپذیرند. نکته اصلی در اینجا این است که برخی از افراد در مزایا سیستم را تقلب می کنند.
رابرت واکر و الین چیس، محققین سیاست اجتماعی، استدلال میکنند که استفاده از انگ برای تسکین درد است یک پدیده معمولی بریتانیایی این در کشورهای اروپایی بیشتر برابری گرا و کمتر جدا شده طبقاتی کاهش یافت.
شکستن کلیشه ها “جستجوگران” در مقابل کسانی که نیاز «اصیل» دارند، به ویژه در عصر ریاضت شدید هستند. از سال 2010، دولت ائتلافی با متقاعد کردن مردم مبنی بر اینکه دریافت کنندگان مزایا “در دام وابستگی” گرفتار شده اند، به دنبال حمایت از کاهش شدید سیستم رفاه و مزایا بوده است. دیوید کامرون نخست وزیر وقت اعلام کرد “جنگ علیه فرهنگ رفاه” در سال 2011، با ادعای سیستم مزایا “فعالانه” مردم را تشویق می کند که غیر مسئولانه عمل کنند.
یک وحشت اخلاقی بر سر “تقلب در منفعت” ایجاد شد. سیاستمداران و روزنامه نگاران بزرگسالان در سن کار را به عنوان یک گروه تنبل یا جنایتکار به تصویر کشیده اند که عمداً مالیات دهندگان سختکوش را فریب می دهند. صدها ساعت برنامه تلویزیونی واقعیت از این موضوع سوء استفاده کرده و ژانر جدید “پورن فقر“.
جان هیلز، کارشناس فقید سیاست های اجتماعی، استدلال کرد که چارچوب بندی رفاه به عنوان یک سیستم رفاهی غیرقابل استطاعت که توسط افراد “غیر فعال اقتصادی” مورد سوء استفاده قرار می گیرد، اشتباه است و ترفندی از سوی سیاستمداران برای قطع کلیه خدمات عمومی است. او بر اساس داده های نگرش های اجتماعی یافت که خود ایده رفاه در اذهان عمومی به بحثی در مورد “گروهی راکد از مردم که از همه آنها سود می برند در حالی که بقیه پول می پردازند و در ازای آن چیزی دریافت نمی کنند – “پرنده ها” در مقابل “رنج دیده ها” در اذهان عمومی کوچک شده است.
سوناک این ادعاها را با اعلامیه هایی در مورد ادعای “فرهنگ بیماری” در بریتانیا با افراد معلول احیا کرد. “پارک شده در رفاه”.
این دیدگاه توسط سیاستهایی که در طول زمان، جستجوی شغل و الزامات کار – معروف به «شرط» – را برای افراد دارای مزایا افزایش داده است، تأیید میشود. این است با وجود شواهد نشان می دهد که چنین سیاست هایی کارساز نیست و این 38 درصد مردم دریافت اعتبار جهانی وجود دارد.
برای بیش از یک دهه، من درس خوانده ام اثرات انگ بر افرادی که در فقر زندگی می کنند. من با کارکنان بخش مراقبت های بهداشتی، بخش عمومی و خیریه مصاحبه کرده ام پزشکان عمومی و کارگردانان، در مورد تأثیرات عمیق تر شدن فقر و تأثیر این روایت ننگ سمی.
تعریف فقر در بریتانیا به عنوان پیامد شایسته انتخاب های ضعیف زندگی یا عدم تمایل به کار، ننگ سرزنش را منحرف می کند از سیاست گذاران گرفته تا کسانی که برای تامین هزینه های زندگی خود تلاش می کنند.
تاثیر انگ
احساس خجالت از فقیر بودن مردم را متوقف می کند به دنبال کمک و حمایت. نگرانی بیننده از اینکه کمبود منابع آنها در معرض دیگران قرار می گیرد، می تواند باعث کناره گیری افراد از فعالیت های اجتماعی و منزوی شدن آنها شود. معلم سابقی که با او مصاحبه کردم به دلیل بیماری مجبور به ترک کار شد، زیرا داستان های تقلب در مزایا به اوج خود رسید:
شما فقط باید هر برنامه ای را تماشا کنید و شواهدی وجود دارد که هم نوع شما منفور است. این افراد مالیات های شما را می دزدند و شما فکر می کنید در مورد من صحبت می کنند. گرفتار شدن در این چرخه منفور شدن توسط همه… بی امان است. بی پایان یک چرخه ثابت قضاوت. تا زمانی که از انجام کاری خجالت نکشید.
من عضوی از تیمی هستم که توسط بنیاد جوزف راونتری برای مطالعه تأثیرات انگ و تحقیق در مورد چگونگی متوقف کردن آن به کار گرفته شده است. مال ما گزارش اخیرا منتشر شده ننگ را به عنوان “چسبی که فقر را سر جای خود نگه می دارد” توصیف می کند. وقتی سیاستمداران (از طریق سخنرانی و سیاست) و رسانه ها (از طریق تلویزیون واقعیت یا گزارش های انگ) به ما می آموزند که فقر را نتیجه انتخاب های بد دیگران بدانیم نه یک مشکل سیستمی، از نظر اجتماعی قابل قبول می شود. به این ترتیب، فقر و ننگ فقر متقابلاً تقویت میشوند.
همانطور که بررسی می کنیم، ننگ می تواند فراتر از سیاست ها و خدمات طراحی شود. به عنوان مثال، اقدامات برای “اثبات فقر” روز مدرسه، مانند تغییر نحوه تحویل غذا (و وعدههای غذایی رایگان مدرسه) بهگونهای که دانشآموزان بهعنوان متفاوت علامتگذاری نشوند، در دسترستر کردن لباسهای فرم مدرسه و طراحی رویدادهای مدرسه بهگونهای که برای همه قابل دسترس باشد، نیز میتواند به «ضد انگ» کمک کند. مدارس برای کودکان خانواده های کم درآمد. اما این تنها در صورتی کار میکند که سازمانها ابتدا گوش کنند و یاد بگیرند که از دیدگاه کسانی که در فقر زندگی میکنند ببینند.
فقر باید دوباره به عنوان یک مشکل در نظر گرفته شود بی عدالتی اقتصادیانتقال سرزنش از سوی افراد
دولت بعدی باید به استفاده از برچسب های انگ زنی مانند “از نظر اقتصادی غیر فعال” برای توصیف افراد ناتوان یا افراد با مسئولیت های مراقبتی بدون دستمزد، یا “با مهارت پایین” برای توصیف کار کم دستمزد. نکته آخر باید همراه با کمپین بزرگتر باشد عدالت را ادا کن و دستمزد واقعی
برای پایان دادن به بحران فقر در بریتانیا، همه ما باید با افشای انگ آن چیزی که هست، رد کنیم: ابزاری که توسط قدرتمندان برای توجیه نابرابری و بی عدالتی اقتصادی استفاده می شود.