اگر بسیاری از مردم به خود زحمت رای دادن در این انتخابات را ندهند چه؟ نظرسنجی ها ممکن است حاکی از پیروزی قاطع حزب کارگر باشد، اما طرف نگران است برای میلیون ها نفری که هنوز می گویند بلاتکلیف هستند یا فکر می کنند پیروزی حزب کارگر آنقدر مطمئن است که نیازی به رای دادن ندارند. نگاهی به تاریخچه مشارکت – و آنچه ناآگاهان و غیر رای دهندگان می گویند – نشان می دهد که حزب حق دارد نگران باشد.
خط سیاه در نمودار زیر میزان مشارکت در هر انتخابات عمومی که از سال 1918 در بریتانیا برگزار شده است را نشان می دهد. بارزترین ویژگی کاهش عظیم مشارکت رای دهندگان در سال 2001 است. مشارکت 59 درصدی آن سال تقریباً مشابه سال 1918 بود (زمانی که بریتانیا هنوز در حال جنگ بود). این پیامدهایی برای انتخابات کنونی دارد و به توضیح بزرگترین نگرانی حزب کارگر در مرحله نهایی مبارزات انتخاباتی کمک می کند.
میزان مشارکت در انتخابات عمومی بریتانیا از 1918 تا 2019:
خط آبی در نمودار میزان مشارکت پیش بینی شده را با استفاده از سهم آرای محافظه کار، کارگر و لیبرال/لیبرال دموکرات در این انتخابات نشان می دهد. این با استفاده از این معیارها در یک مدل به اصطلاح رگرسیون برای پیشبینی مشارکت ایجاد میشود.
ایده این است که اگر یک یا چند حزب کمپین بسیار خوبی داشته باشند، این باید مشارکت کلی رای دهندگان را افزایش دهد. اگر مبارزات حزبی خسته کننده باشد و نتیجه آن قابل پیش بینی باشد، باید مشارکت کمتری در رای دهندگان داشته باشیم.
به عنوان مثال، در انتخابات عمومی سال 1959، هارولد مک میلان، نخست وزیر کنونی محافظه کار، تقریباً 50 درصد آرا را به دست آورد و اعلام کرد که “بیشتر مردم ما هرگز احساس خوبی نداشته اند”. میزان مشارکت در این انتخابات کمتر از 80 درصد بود.
در مقابل، انتخابات 2010 منجر به بن بست پارلمان شد زیرا هیچ حزبی واقعاً خوب عمل نکرد و منجر به مشارکت 65 درصدی رأی دهندگان شد. بنابراین هدف این است که بفهمیم آیا یکی از این احزاب از مشارکت بالای رأی دهندگان بیشتر از سایرین سود می برد یا خیر.
اگر به میزان مشارکت رای دهندگان در سراسر حوزه های انتخابیه در بریتانیا نگاه کنیم، در کرسی های محافظه کار بیشتر از کرسی های حزب کارگر است. اگر این در طول زمان صادق باشد، پس باید انتظار داشته باشیم که محافظه کاران در انتخابات عمومی با مشارکت بالا عملکرد بهتری داشته باشند.
با این حال، مدل سازی نشان می دهد که این مورد نیست. هر دو سهم رای محافظهکاران و حزب کارگر همبستگی بسیار بالایی با مشارکت دارند (میتوانیم این همبستگیها را به ترتیب با نمرات 0.81 و 0.82 از 1 تخمین بزنیم). این بدان معناست که هر دو به یک اندازه با مشارکت بالا خوب عمل می کنند.
این رابطه برای لیبرال ها/لیبرال دموکرات ها کمی ضعیف تر است (0.71)، اما نه چندان. آنچه برجسته است این است که انتخابات 2001 چقدر متفاوت از سایرین بود، زیرا سهم آرا به هیچ وجه میزان مشارکت پایین را پیش بینی نمی کرد.
در انتخابات 2001 چه گذشت؟
ما میتوانیم آنچه را که در سال 2001 اتفاق افتاد با استفاده از دادههای نظرسنجی انتخابات بریتانیا در آن سال بررسی کنیم. این به طور کامل در یک تحلیل شد یک کتاب من با همکاران در سال 2004 منتشر کردم.
در تجزیه و تحلیل، ما دریافتیم که 52٪ از تقریباً 3000 پاسخ دهندگان نظرسنجی گفتند که همیشه در انتخابات عمومی رای داده اند. 27 درصد دیگر گفتند که در اکثر انتخابات شرکت کردند، 9 درصد گفتند که در برخی از انتخابات شرکت کردند و در نهایت 12 درصد گفتند که هرگز در هیچ انتخاباتی رای نداده اند.
برخی معیارهای جمعیت شناختی استاندارد میزان مشارکت رای دهندگان وجود دارد که به طور مرتب در نظرسنجی ها ظاهر می شوند. افراد مسن بیشتر از افراد جوان تر حضور دارند. اکثریت قومی بیشتر از اقلیت های قومی است. معلوم می شود که مالکان بیشتر از افرادی هستند که مسکن اجاره می کنند. در نهایت، افراد طبقه متوسط بیشتر از افراد طبقه کارگر بیرون می روند.
اینها ویژگی های همه انتخابات است و بنابراین توضیح نمی دهد که چرا انتخابات 2001 متفاوت بود.
آیا می خواهید پوشش انتخاباتی بیشتری از سوی کارشناسان دانشگاهی گفتگو داشته باشید؟ در هفتههای آینده، تحلیلی آگاهانه از توسعه کمپین و بررسی واقعیتهایی که در حال انجام است به شما ارائه خواهیم کرد.
برای جدید، هفتگی ما ثبت نام کنید رای انتخاباتهر جمعه در طول کمپین و بعد از آن تحویل داده می شود.
برای درک اینکه چرا متفاوت است، میتوانیم از پرسشهای نظرسنجی که بهطور خاص برای افراد غیر رایدهنده هدف قرار میگیرند، استفاده کنیم. شناسایی آنها کار دشواری است زیرا همیشه پاسخ دهندگانی هستند که می گویند در یک انتخابات رأی داده اند در حالی که واقعاً رأی نداده اند. این تا حدودی بر حسب سوگیری مطلوبیت اجتماعی یا تمایل به ظاهر شدن به عنوان یک شهروند خوب برای مصاحبه کننده توضیح داده می شود.
خوشبختانه، در سال 2001 میتوان تأیید کرد که پاسخدهندگان واقعاً رأی دادهاند، زیرا سوابق پس از انتخابات در صورت چالشهای قانونی نگهداری میشد. این بدان معناست که محققان می توانند تشخیص دهند که مردم رای داده اند، حتی اگر نمی توانند بگویند چگونه رای داده اند.
نمودار زیر پنج دلیل اصلی ارائه شده برای رای ندادن در نظرسنجی را نشان می دهد. محبوب ترین این است که پاسخ دهندگان توسط شرایط مانع می شوند. این مبهم است اما مسائلی مانند غیبت، ساعات کاری طولانی، مسائل حمل و نقل، مسائل حرکتی و غیره را پوشش می دهد.
دلایل رای ندادن در انتخابات 2001:
پاسخهای جالب از سوی افرادی بود که میگفتند به انتخابات اهمیتی نمیدهند یا بهعنوان جایگزین، فکر میکردند حزب کارگر قطعا پیروز خواهد شد. این دو حدود یک سوم پاسخ دهندگان را تشکیل می دهند. 6 درصد دیگر از وضعیت دموکراسی در بریتانیا ناراضی هستند و 5 درصد فکر می کنند که حزب آنها به گونه ای تغییر کرده است که آنها دوست ندارند.
ارتباط این یافته ها با انتخابات کنونی آشکار است. آ نظرسنجی YouGov که برای تایمز انجام شد و در 20 ژوئن تکمیل شد، از پاسخ دهندگان پرسید که چقدر احتمال دارد با استفاده از مقیاس صفر تا ده رای دهند، جایی که صفر به معنای قطعی رای دادن و ده به معنای قطعی رای دادن است. در مجموع 63 درصد ده امتیاز کسب کردند. این فقط 1٪ بیشتر از پاسخ دهندگان به همان سوال در نظرسنجی سال 2001 است.
علاوه بر این، در نظرسنجی YouGov، تنها 43 درصد از کسانی که گفتند نمیدانند چگونه رای خواهند داد، 10 امتیاز کسب کردند و 11 درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی را تشکیل میدادند که به رای دهندگان تبدیل شد. حدود 4.9 میلیون نفر. به طور خلاصه، در حال حاضر بسیاری از افراد بلاتکلیف هستند که رای نمیدهند، تعدادی که فکر میکنند حزب کارگر مسلماً پیروز میشود و بنابراین مزاحم نخواهند شد، یا علاقه خود را به انتخابات از دست دادهاند.
این یافتهها به مشارکت کم در انتخابات عمومی اشاره میکند – و دلیلی است که چرا حزب کارگر ممکن است نسبت به یک پیروزی آسان احساس اطمینان نداشته باشد.