چرا سیاستمداران ممکن است برای درک رأی دهندگان عادی دچار مشکل شوند


انتخابات 2024 شاهد تلاش رهبران احزاب بود تا خود را با مبارزاتی که مردم عادی در بحران هزینه زندگی با آن روبرو هستند آشنا نشان دهند. و با این حال به نظر نمی رسد که آنها کسی را متقاعد کنند.

در حقیقت، اگر به نظر می رسد رهبران سیاسی نمی دانند که در مورد شهروندان عادی چه می گذرد، ممکن است به این دلیل باشد که آنها متوجه شده اند. تحقیقات در زمینه شناخت اجتماعی – نحوه درک ما از دیگران – نشان می دهد که داشتن قدرت و موقعیت بر توانایی ما در تفسیر دیگران و درک زندگی آنها تأثیر می گذارد.

این مهم است – در بریتانیا، سیاستمداران تمایل دارند از یک تقسیم بندی باریک جامعه – جایگاهی بالاتر از آنهایی که نمایندگی می کنند دارند. این وضعیت می تواند مانعی برای همدلی باشد.

چگونه دیگران را می خوانیم

یکی از ابزارهایی که افراد در اختیار دارند این است که می توانند رفتار دیگران را بر حسب حالات روانی (نیات، باورها، خواسته ها، عواطف و خلق و خوی آنها) تفسیر کنند. این درک روزمره ما از یکدیگر همان چیزی است که فیلسوفان آن را «روانشناسی عامیانه» می نامند.

همانطور که می‌توانیم بدون دانش تخصصی از ساختار اتمی یا نیروهای فیزیکی در جهان اشیاء مادی پیمایش کنیم، می‌توانیم در دنیای افراد بدون تخصص در روان‌شناسی یا علوم اعصاب حرکت کنیم. اگر یک توپ تنیس را در هوا پرتاب کنم، می دانم که به پایین می افتد و تقریباً مسیری را که طی خواهد کرد. من فقط یک ایده مبهم از فیزیک پشت مسیر توپ دارم (بالاخره من یک فیلسوف هستم)، اما خوشبختانه فیزیکدان نبودن من هرگز مانع از گرفتن توپ نشده است.

به طور مشابه، بسیاری از ما که در زمینه روانشناسی آموزش ندیده ایم، معمولاً در زندگی روزمره تحت تأثیر رفتار دیگران قرار نمی گیریم. وقتی مردی را در پیشخوان فروشگاه می‌بینید که ماهیچه‌های صورتش را خم می‌کند و صداهای بلند تولید می‌کند، درک شما از عصبانیت هم بر عکس العمل شما و هم بر آنچه که پیش‌بینی می‌کنید بعداً انجام خواهد داد تأثیر می‌گذارد.

مردی که به فنجان قهوه و کیک اشاره می کند و با عصبانیت به پیشخدمت نگاه می کند.
من دستور دادم که هزینه های عمومی و اصلاحات انتخاباتی قابل توجهی افزایش یابد. این چه جهنمی است؟
Shutterstock/wavebreakmedia

اما آیا همه ما روانشناسی عامیانه یکسانی داریم؟ مسلما وجود دارند بین فرهنگی تفاوت در نحوه توضیح افراد وقایع برخی از فرهنگ‌ها بیشتر فردگرا هستند و بنابراین افرادی که در آن فرهنگ‌ها زندگی می‌کنند به احتمال بیشتری افراد را کنترل بیشتری بر رویدادهای اطراف خود می‌بینند. اما به نظر می رسد جایگاه فرد در فرهنگ نیز تأثیرگذار باشد. افراد با موقعیت اجتماعی بالا کمتر احتمال دارد رویدادها را برحسب زمینه ای که در آن رخ می دهند توضیح دهند، و ترجیح می دهند توضیحاتی درباره رویدادهایی که بر نقش فرد در آنها تأکید می کند، توضیح دهند. به طور خلاصه، کمتر احتمال دارد که مردم را قربانی شرایط خود ببینند.

در یک مطالعهافراد با موقعیت اجتماعی پایین، هنگامی که از او خواسته شد توضیح دهند که چرا ممکن است فردی به اچ آی وی مبتلا شود، چاق شود یا وارد دانشکده پزشکی شود، عوامل بیرونی را به عنوان مسئول‌تر رتبه‌بندی کردند. آنها به احتمال زیاد بر این باورند که برخی از افراد برای ورود به دانشکده پزشکی یا خوب غذا خوردن مشکل دارند، یا اینکه شرایط زندگی برخی افراد ممکن است آنها را در برابر ابتلا به HIV آسیب پذیرتر کند.

افراد دارای موقعیت اجتماعی بالاتر – چه در چپ و چه در راست طیف سیاسی – به احتمال زیاد معتقدند که مردم به صورت فردی مسئول این شرایط هستند. اگر فردی موفق به ورود به دانشکده پزشکی نشد، به این دلیل است که به اندازه کافی سخت کار نکرده است، نه به این دلیل که در نتیجه نابرابری با موانعی روبرو می شود.

این تفاوت در نحوه تبیین دنیا توسط افراد دارای موقعیت اجتماعی بالا و پایین مشاهده شد بین فرهنگ ها.

زندگی مشترک یعنی کنار آمدن

افراد با موقعیت پایین نیز پیدا شده اند که می دهند توجه بیشتر به حالات چهره افراد اطرافشان، نشان می دهد که آنها غریزه بیشتری برای تلاش برای درک آنچه دیگران فکر می کنند و چه احساسی دارند برای قضاوت در مورد اینکه چگونه باید واکنش نشان دهند، دارند.

با بازگشت به مثال ما در مورد مرد عصبانی در فروشگاه، ممکن است فرد کم موقعیت متوجه کودک نوپا آزاردهنده مرد و سرعت بی امان صندوقدار شده باشد. و اگر به طور خاص در مورد وضعیت عاطفی مرد سؤال شود، احتمال بیشتری وجود دارد که آن را به طور دقیق شناسایی کنند. ممکن است یک فرد با موقعیت بالا این زمینه بزرگتر را از دست داده باشد، که او را به دیدگاهی ساده تر از اینکه چرا آن مرد عصبانی بود، هدایت می کرد.

این تفاوت به طور بالقوه با این واقعیت توضیح داده می شود که افراد با موقعیت پایین تر به احتمال زیاد در زندگی روزمره خود به دیگران مانند خانواده، جامعه یا خدمات عمومی وابسته هستند. آنها همچنین به احتمال زیاد به دیگران اهمیت می دهند. به طور کلی، افکار و احساسات دیگران نقش بیشتری در پستی و بلندی های خود دارند، بنابراین درک هرچه بیشتر آنها منطقی است.


در خبرنامه سیاست انگلستان مشترک شوید

آیا می خواهید پوشش انتخاباتی بیشتری از سوی کارشناسان دانشگاهی گفتگو داشته باشید؟ در هفته‌های آینده، تحلیلی آگاهانه از توسعه کمپین و بررسی واقعیت‌هایی که در حال انجام است به شما ارائه خواهیم کرد.

برای جدید، هفتگی ما ثبت نام کنید رای انتخاباتهر جمعه در طول کمپین و بعد از آن تحویل داده می شود.


با گذشت زمان، یک فرد کم موقعیت الف را تشکیل می دهد “الگوی شناختی اجتماعی” که بیشتر از الگوی شکل گرفته توسط افراد دارای موقعیت بالا جهت گیری دیگری دارد. به نوبه خود، این منجر به تجربه بیشتر از تنوع بیشتر حالات چهره می شود، که ممکن است توضیح دهد که چرا افراد با موقعیت پایین دقت بیشتری در شناسایی احساسات دیگران حتی در مطالعاتی که باید فقط با نگاه کردن به عکسی از احساسات قضاوت کنند، حفظ می کنند. چشم یک شخص. در اصل، آنها یک کتابخانه مرجع بزرگتر دارند.

سیاستمدار خوب بودن باید به معنای تصمیم گیری خوب از طرف دیگران باشد. بنابراین درک اینکه آنها چگونه دنیا را تجربه می کنند و چگونه احساس می کنند مهم است. اما با توجه به اینکه سیاستمداران بنا به تعریف قدرتمند هستند و احتمال بیشتری وجود دارد که از آنجا آمده باشند پس زمینه های وضعیت بالاتر، آنها ممکن است نیاز به تلاش بیشتری برای این درک داشته باشند. متأسفانه، به نظر می رسد که قدرت واقعاً به سر می رود.

دیدگاهتان را بنویسید