با کار بسیار پیش بینی شده است برای پیروزی در انتخابات آتی بریتانیا، صحبت های زیادی در مورد برنامه های مالیاتی آینده وجود دارد.
کیر استارمر اصرار دارد که اولویت حزب رشد اقتصادی است، اما بسیاری معتقدند برای حمایت از امور مالی عمومی باید مالیات ها را افزایش دهد. از آنجایی که افزایش مالیات بر درآمد، بیمه ملی کارکنان و مالیات بر ارزش افزوده منتفی است، مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) یک هدف بالقوه است.
CGT زمانی پرداخت می شود که دارایی را بفروشید که از زمان خرید آن ارزش آن افزایش یافته است. این شامل دارایی است، اما نه محل سکونت اصلی شما. استارمر قبلا این کار را کرده بود این را تکذیب کرد کارگر ممکن است معافیت اصلی خانه را لغو کند اما در غیر این صورت در مورد CGT سکوت می کند. و با این حال او و صدراعظم سایه او، ریچل ریوز، ظاهراً اصلاحات احتمالی CGT را طراحی کرده اند که می تواند سالانه 8 میلیارد پوند جمع آوری کند.
یکی تصور کنید که گاهی اوقات است مورد بحث قرار گرفت مطابقت دادن نرخ CGT با مالیات بر درآمد است. همانطور که در حال حاضر، نرخ پایین تر و بالاتر از مالیات بر درآمد در انگلستان و ولز 20% و 40% با کمک هزینه معاف از مالیات 12570 پوند است. نرخ های CGT 10٪ و 20٪، یا 18٪ و 24٪ برای ملک، با کمک هزینه معاف از مالیات £ 3000. برای هر دو مالیات، آستانه حرکت از نرخ های پایین تر به بالاتر 50270 پوند است.
ممکن است فکر کنید که یک دولت با گرایش چپ بیشتر تمایل دارد تا بر ثروت و دستمزدها با نرخ های مشابه مالیات بگیرد. اما جالب اینجاست که بیشتر حرکت در این مسیر از نظر تاریخی از جانب محافظه کاران بوده است.
CGT در سال 1965 توسط نخست وزیر کارگر هارولد ویلسون و صدراعظم او جیم کالاگان معرفی شد. این امر برای جلوگیری از اجتناب از مالیات انواع خاصی از درآمد با طبقه بندی به عنوان سود سرمایه بود.
نیکلاس کالدور، مشاور اقتصادی کالاهان، مجارستانی الاصل، استدلال کرد که بر عایدی سرمایه و درآمد باید به طور مساوی مالیات گرفته شود. با این حال کالاگان با پیروی از توصیه های درآمد داخلی، وزارت خزانه داری HM و بانک انگلستان، CGT را متفاوت کرد. تمام سودهای سرمایه بیش از 1000 پوند (16414 پوند به پول امروز) بود مشمول مالیات 30 درصدبا توجه به آن نرخ استاندارد مالیات بر درآمد 41٪ است (و بیشتر برای درآمد سالانه بیش از 2000 پوند).
این سیستم دوام آورد تا اینکه توسط صدراعظم محافظه کار نایجل لاوسون در چندین اعلامیه اصلاح شد و به اوج خود رسید. بودجه اسفند 88. تا حدودی با حذف این مشکل که تورم ناشی از عایدی سرمایه از محاسبه مالیات حذف نشده بود، به سرمایه گذاران کمک کرد. مثلاً اگر ارزش یک دارایی 20 درصد افزایش یابد و نرخ تورم 10 درصد باشد، CGT بر کل سود 20 درصدی قابل پرداخت است، نه سود 10 درصدی خالص تورم.
با این حال، در همان زمان، لاوسون اعلام کرد که عایدی سرمایه و درآمد اکنون با همان نرخ مشمول مالیات خواهند بود. نرخ ثابت CGT 30٪ با 25٪ برای افراد کم درآمد و 40٪ برای افراد بالاتر جایگزین شد.
تغییر قابل توجه بعدی در سال 1998 در زمان نیروی کار جدید رخ داد. صدراعظم گوردون براون کمک هزینه شاخص سازی را که برای حذف تورم از درآمد استفاده می شد، کنار گذاشت و آن را در یک محیط کم تورم غیر ضروری تشخیص داد. او سیستم جدیدی به نام کاهش مخروطی را معرفی کرد که سرمایهگذاران را تشویق میکرد تا داراییها را برای مدت طولانیتری نگهداری کنند، بهویژه سهام در کسبوکارها، و بسته به مدت زمان مالکیت آنها را با نرخهای متوالی پایینتری مالیات میدادند.
برای مالیات دهندگان با نرخ بالاتری که سهام یک تجارت را می فروشند، این نرخ از 40 درصد برای سهامی که تا یک سال نگهداری می شود تا 10 درصد برای سهامی که حداقل ده سال نگهداری می شود متغیر است. برای دارایی های غیر تجاری، این نرخ از 40 درصد برای سه سال اول مالکیت به 24 درصد برای ده سال یا بیشتر کاهش می یابد.
در بالا چند سال آیندهکارگر حداکثر کاهش سهم را از ده سال به دو سال کاهش داد. بسیاری از جناح چپ استدلال کردند که این برای طبقات سرمایه گذاران بیش از حد سخاوتمندانه بود و خشم زیادی بر آن متمرکز بود. شرکت های سهام خصوصیکه مدل آن خرید دارایی، کاهش شدید هزینه ها و فروش چند سال بعد بود.
در اکتبر 2007، با نخست وزیری براون و صدراعظم آلستر عزیز، حزب کارگر کاهش کمک ها را لغو کرد و برای اولین بار از سال 1988 نرخ ثابت CGT را مجدداً معرفی کرد. این نرخ 18 درصد کمتر از نرخ مالیات بر درآمد برای درآمدهای کمتر و بالاتر از آن تعیین شد. 20 درصد و 40 درصد.
صاحبان مشاغلی که نزدیک به بازنشستگی هستند شکایت دارند که اکنون در صورت فروش با پرداخت تقریباً دو برابر نرخ مالیات روبرو هستند. بنابراین در ژانویه 2008، Darling ارائه کرد کمک به کارآفرینانکه بر سود تا 1 میلیون پوند از صاحبان مشاغلی که سهام خود را تنها با 10 درصد می فروشند مالیات می دهد.
هیچ اعتراضی نکرد در سمت چپ با این حال، بالاتر از نرخ ثابت است. بسیاری اشاره کرده اند که کارفرمایانی که به خود سهام پرداخت می کنند با نرخ کمتری نسبت به رفتگران خود مالیات می گیرند.
اصلاحات از سال 2010
زمانی که این بی عدالتی (تا حدی) مورد توجه قرار گرفت، توسط صدراعظم جورج آزبورن تحت ائتلاف محافظه کار-لیبرال دموکرات صورت گرفت. در سال 2010 نرخ CGT 28% را برای افراد با درآمد بالاتر معرفی کرد – هنوز برابر با مالیات بر درآمد نیست، که در 20٪/40٪ باقی ماند، اما حرکتی در این جهت بود. آزبورن با افزایش قابل توجه کمک مالی کارآفرینان به 5 میلیون پوند این را جبران کرد (و سپس 10 میلیون پوند یک سال بعد).
در بودجه نهایی خود برای سال 2016 سپس قطع کنید CGT برای افراد کم درآمد به 10 درصد و برای افراد با درآمد بیشتر به 20 درصد افزایش می یابد. درآمدهای سرمایه اکنون با نصف نرخ مالیات بر درآمد 20%/40% پرداخت میشد، اگرچه این نرخ هنوز سخاوتمندانهتر از رژیم کارگر جدید بود. آزبورن هم همینطور به مالیات بر عایدی سرمایه اموال با نرخ های 18/28 درصد ادامه داد.
اصلاحات بعدی CGT برای سرمایه گذاران خوب و بد بوده است. صدراعظم ریشی سوناک در سال 2020 کاهش آرامش کارآفرینان از 10 میلیون پوند به 1 میلیون پوند، همچنان 10 درصد مالیات دارد و نام آن را به Business Asset Sale Relief تغییر داد. در سال 2024، دولت او نرخ بالاتر CGT در فروش ملک را کاهش داد تا 24%.
بنابراین در تاریخ 60 ساله CGT، کارگر اغلب بیشتر از محافظه کاران برای کمک به سرمایه گذاران انجام داده است. پل جانسون، مدیر بسیار محترم موسسه مطالعات مالی، توصیف کرده است تصمیم براون/دارلینگ برای جدا کردن نرخ مالیات بر درآمد و CGT در سال 2008 “وحشتناک” بود.
جانسون از احیای شاخصسازی حمایت میکند، که اساساً بازگشتی به سیستم قبل از 1998 است، اگرچه او معافیت برای اقامتگاههای اولیه را حذف میکند، تخمین میزند که هزینه آن برای خزانهداری HM 25 میلیارد پوند در سال است. با این حال، کشورهای کمی CGT را بر چنین دستاوردهایی تحمیل می کنند.
در هر صورت، اگر حزب کارگر در انتخابات پیروز شود و استارمر و ریوز تصمیم بگیرند که CGT را افزایش دهند یا حتی آن را با مالیات بر درآمد منطبق کنند، آنها از سنت هر چیز دیگری از حزب روی میزهای مخالف پیروی خواهند کرد.