موضوع تعیین کننده کمپین انتخابات عمومی 2024 این است که در حالی که حزب کارگر از برتری چشمگیری در نظرسنجی ها برخوردار است، فقدان اشتیاق در مورد تشکیل دولت کارگر یا اعتقاد به پتانسیل آن برای تغییر بسیار وجود دارد.
کیر استارمر، رهبر حزب کارگر، محافظهکاران را در این امر مقصر میداند پیشنهاد کرده است مشکل اصلی این است که “در 14 سال گذشته دولت امید مردم را کشته است”. نکته اصلی در اینجا این است که مردم به این فکر افتاده اند که دولت نمی تواند یا نمی تواند کار زیادی برای بهبود زندگی مردم انجام دهد.
در یک نظرسنجی اخیر، که جزئیات آن برای اولین بار در اینجا منتشر می شود، شواهدی پیدا کردیم که نشان می دهد مردم واقعاً امیدی ندارند که دولت بتواند با چالش های عمده ای که جامعه با آن مواجه است مقابله کند – اما آنها همچنین فکر می کنند که دولت ها باید بیشتر تلاش کنند تا به آنها پاسخ دهند. این چالش ها ما در آوریل 2024 از بیش از 2000 نفر به صورت آنلاین در بریتانیا با استفاده از یک نماینده نمونه از عموم مردم ارائه شده توسط YouGov نظرسنجی کردیم.
این شکاف بین آنچه مردم فکر میکنند دولتها میتوانند انجام دهند و آنچه باید انجام دهند، چالشی برای دولت کارگر (یا هر دولت دیگری) است که در 4 جولای به قدرت میرسد.
سطح بالایی از تقدیرگرایی در مورد ظرفیت دولت برای رویارویی با بزرگترین چالش های جامعه وجود دارد – اما همچنین چیزهایی که به خوبی در قدرت دولت برای نفوذ هستند. در واقع، ما در مورد سرنوشتگرایی در مورد رکود اقتصادی و مالکیت خانه – دو حوزه که مسلماً مشکل هستند، اما حوزههایی که دولتها میتوانند مستقیماً بر آنها تأثیر بگذارند – و همچنین در مورد تغییرات آب و هوا پرسیدیم و متوجه شدیم که مردم در مورد دو مورد اول حتی بیشتر از جنبههای وجودی سرنوشتگرا هستند. تهدید و مشکل سیاسی شیطانی که تغییرات آب و هوایی است.
به نظر می رسد مردم نسبت به موضوع پیچیده تر کاهش تغییرات آب و هوا، امید کمتری به تغییر اقتصاد و مسکن – نان و کره سیاست – توسط دولت دارند.
با توجه به تلاش عظیم جهانی مورد نیاز برای رسیدگی به تغییرات آب و هوایی، و تغییر احتمالی در زندگی مردم که به همراه خواهد داشت، شگفتانگیز است که چالشهای سیاسی بسیار قابل کنترلتر به سرنوشتگرایی عمومیتر منجر میشود.
“اشارات خالی”
این حس تقدیرگرایی با یک ناباوری شدید به ظرفیت سیاست همراه است. سیاستمداران عموما اینطور نیستند قابل اعتمادو در نظرسنجی خود متوجه شدیم که 52 درصد از مردم به شدت موافق هستند که دولت به جای پرداختن به مسائل مهم، “اشارات توخالی” ارائه می دهد.
30 درصد دیگر موافق و تنها 2.4 درصد مردم با این نظر مخالف یا به شدت مخالف بودند. در همین حال، 26 درصد از مردم به هیچ وجه به دولت اعتماد ندارند (و 19 درصد نسبت به کل مجلس همین احساس را دارند).
علیرغم این احساس طاقت فرسا که دولت نمی تواند کاری برای این مشکلات انجام دهد، نظرسنجی ما نشان می دهد که عموم مردم همچنان خواهان انجام کارهای بیشتری هستند.
حمایت قوی از اقدامات بیشتر برای دسترسی به مسکن، حمایت از بیکاران و مقابله با تغییرات آب و هوایی وجود داشت. 70 درصد کامل فکر می کنند که دولت باید در مورد دسترسی به مسکن اقدامات بیشتری انجام دهد، و تنها 13 درصد معتقدند که میزان درستی را انجام می دهد. اکثر آنها همچنین فکر می کنند که دولت باید برای حمایت از بیکاران (51٪) و مقابله با تغییرات آب و هوایی (64٪) بیشتر تلاش کند.
آیا کارگر می تواند ارائه دهد؟
آیا همه اینها منجر به ناامیدی مارپیچ و کوتاه ترین ماه عسل خواهد شد که تا به حال توسط دولت آینده تجربه شده است؟
سالها تحقیق اشاره می کند که سه عنصر برای تحقق وعده های سیاسی، زمینه مفید، رهبری روشن و ظرفیت بسیج منابع است.
تهدیدات سیاسی پیش روی جهان در حال حاضر و رشد اقتصادی آهسته ای که در بریتانیا مشاهده می شود به این معنی است که دولت بعدی در شرایط مطلوبی شروع نخواهد شد. این برآوردهای بانک جهانی که بزرگترین اقتصادها همچنان کندتر از دهه قبل از همهگیری رشد خواهند کرد.
در همین حال، ظرفیت حزب کارگر برای رهبری و ارائه هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته است، اما میتوان به تجربه سو گری، کارمند سابق دولت، که وظیفه ایجاد تغییر را بر عهده دارد، کمک کرد. این زبان مانیفست کارگری نیاز به تغییر روش کار دولت را تشخیص می دهد. راه حل پیشنهادی او، دولت ماموریت محور است که بر اهداف روشن و مشترک متمرکز است.
یک ناظر بدبین ممکن است به سابقه اخیر بیش از حد نوآوری در دولت بریتانیا اشاره کند که نتوانسته بهبود زیادی ایجاد کند. اما حزب کارگر همچنین میتواند از سیستمهای واگذارشده اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی که مایل به همکاری با یکدیگر در مورد مسائل مشترک هستند، بهرهمند شوند و در انگلستان از هر 12 شهردار مترو یا ترکیبی، 11 نفر حزب کارگر هستند.
شکستن چرخه نوآوری شکست خورده و حکمرانی ناکارآمد ممکن است برای دفع سرنوشت گرایی اجتماعی کافی باشد. اما سرنوشتگرایی ممکن است به آنچه که دولت انجام میدهد و میتواند انجام دهد نیز بیربط باشد – ممکن است به تقسیمبندیهای اجتماعی و ایدئولوژیک در جامعه مرتبط باشد (و در واقع ما تفاوتهایی بین مردم در برداشتهایشان مییابیم)، و همچنین شاید بیشتر یک دیدگاه رایج در مورد اینکه زندگی بیرون است. از کنترل درک بهتر احساسات عمومی ممکن است به اندازه چالش بهبود حکمرانی و عملکرد مهم باشد.