چرا بسیاری از شهروندان افغانستان به ارتباط این اصطلاح با تروریسم اعتراض دارند


مردان مسلح حمله کرد سالن کنسرت Crocus City Hall در مسکو در ماه مارس 137 کشته برجای گذاشت. گفته می‌شود که این چهار مظنون با سازمان تروریستی شبه‌نظامی دولت اسلامی خراسان (IS-K) مرتبط هستند.

IS-K وابسته به گروه دولت اسلامی است و به دنبال ایجاد یک خلافت مستقل ارضی است. جنگجویان آن حملات وحشیانه ای را در افغانستان، به ویژه بر علیه آن آغاز کرده اند مسلمانان شیعه هزاره قومیو همچنین در مورد اهداف عالی رتبه در ایران و پاکستان. به گروه حملات مرگبار تضمین کرده‌اند که واژه خراسان اکنون در سطح جهانی با ستیزه‌جویی اسلام‌گرا مرتبط است.

خراسان اغلب از فارسی به «جایی که خورشید طلوع می کند» ترجمه می شود. به یک منطقه جغرافیایی اشاره دارد شامل بخش هایی از ایران، افغانستان و پنج کشور آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی. از نظر تاریخی، شهرهای منطقه نقش کلیدی ایفا کرد در پویایی خراسان – از نظر فرهنگی و سیاسی.



بیشتر بخوانید:
چرا دولت اسلامی به روسیه حمله می کند و این چه معنایی برای تهدید تروریستی جهانی دارد؟


برای مبارزان داعش، قدرت نمادین خراسان ناشی از اهمیت منطقه در ظهور یکی از سلسله های بزرگ مسلمان است. خلافت عباسی، در قرن هشتم. با این حال اسلام گرایان تنها گروه فعال در افغانستان و منطقه گسترده تر نیستند که در سال های اخیر از داستان خراسان الهام گرفته اند.

نقشه مرزهای جغرافیایی خراسان.

نقشه ای که حداکثر وسعت خراسان را نشان می دهد.
RightQuark / Wikimedia Commons

در بیشتر دو دهه گذشته، من تحقیقاتی را در این زمینه انجام داده ام افغانستان و در میان دیاسپورای کشور در آسیا، اروپا و آمریکای شمالی. من با مردان و زنانی در کشور ملاقات کرده ام که عمیقاً به ایده خراسان وابسته هستند و معتقدند که این ایده با آینده افغانستان مرتبط است.

این فعالان فکری که اکثراً فارسی زبانان شمال و مرکز افغانستان هستند، خراسان را به گونه‌ای تصور می‌کنند که به طرز شگفت‌انگیزی با جنگجویان داعش متفاوت است. آنها خراسان را مکانی تاریخی با شکوه فرهنگی و فکری، خلاقیت و نوآوری و تساهل مذهبی و فرهنگی می دانند.

آنها فرهنگ خراسان را در رابطه با چند جنبه کلیدی تعریف می کنند. معروف ترین آنها زبان فارسی است. آنها استدلال می کنند که زبان فارسی زبان منطقه است و در طول قرن ها ارتباط بین فرهنگی را بین مردمان مختلف امکان پذیر کرده است.

در تضاد کامل با IS-K، آنها همچنین بر تاریخ کثرت گرایی دینی خراسان تمرکز می کنند. چیزی است که در حضور تاریخی یهودیان، هندوها، سیک ها، مسیحیان و زرتشتی جمعیت در سراسر منطقه برای بسیاری از فعالان، اشکال محلی اسلام به جای تلقی کردن آن به عنوان یک تهدید، پلورالیسم مذهبی را تقویت کرده است.

نمایندگی خراسان در درجه اول یک کار فکری است. بسیاری از فعالان که در شهرهای اروپا و آمریکای شمالی زندگی می کنند، رویدادهای عمومی را سازماندهی می کنند که در آن ایده های خود را در سخنرانی ها ارائه می کنند. و افکار خود را، عمدتاً به زبان فارسی، در مقالاتی که در رسانه های اجتماعی منتشر می شود و در کتاب هایی که اغلب در ایران منتشر می شود، منتشر می کنند.

شعر همچنین برای بیان اشتیاق به هویت مشترک خراسانی برای مردم ساکن در این منطقه به کار می رود. در یکی از شعرهای مردمی آمده است: «کابل، کولاب و تهران، من خراسانی هستم».

اما فعالیت آنها بر هویت مردم افغانستان نیز تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، الف یه آهنگ با اجرای صدیق شباب خواننده مشهور افغانستانی به همراه زنی از تاجیکستان در پایان می گوید: «بدون شک ما خراسانی هستیم».

در افغانستان و فراتر از آن، مردان و زنان به طور فزاینده ای خراسان را به عنوان نام مستعار انتخاب می کنند و برخی از آن برای تبلیغ تجارت خود استفاده می کنند. حس خراسانی بودن در سبک های خاصی از پوشش زنان نیز به گفته کسانی که آن ها را می پوشند، متمایز از لباس هایی است که به طور سنتی در دیاسپورا به عنوان «افغانی» فروخته می شود.

اهمیت برای افغانستان امروز

کسانی که خراسان را مرتبط با آینده افغانستان می دانند، اغلب در داخل افغانستان و در میان مهاجران مورد انتقاد قرار می گیرند. آن‌ها به‌عنوان ملی‌گرایان قومی و یا مردمی که به راحتی در غرب زندگی می‌کنند، به تصویر کشیده می‌شوند که بیشتر علاقه‌مند به رمانتیک کردن گذشته هستند تا مقابله با بحران‌های پیش روی مردم افغانستان، از جمله. سیل فاجعه مربوط به تغییرات آب و هوایی

اما برای فعالان، تعامل با تاریخ، فرهنگ و جغرافیای خراسان حیاتی است. این تصور از افغانستان به عنوان محل اسلام بنیادگرا و آداب و رسوم تغییرناپذیر قبیله ای را برمی انگیزد.

همچنین به عنوان نقطه مقابلی برای استقرار نمادین IS-K در خراسان عمل می کند. در نتیجه، این پتانسیل را دارد که انزوای فرهنگی و سیاسی کشور را معکوس کند.

نگهبانان مسلح در کنار جاده ایستاده اند و مردم در حال تماشا هستند.
پرسنل امنیتی طالبان در محل انفجاری که گزارش شده توسط داعش در کابل، افغانستان در ژانویه 2024 انجام شد، نگهبانی می‌دهند.
سامیولا پوپال / EPA

بحث در مورد تاریخ، جغرافیا و فرهنگ نیز نقش مهمی در سیاست امروز افغانستان دارد. علیرغم تاکید بر “ملت سازی” در سال های اولیه مداخله بین المللی در افغانستان 2001-2021، تنش های قومی در این کشور تقویت شده.

سپس در سال 2021، طالبان به قدرت بازگشتند. از آن زمان، دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی تمایلی به پاسخگویی دولت طالبان ندارند نقض حقوق بشربه خصوص علیه زنان



بیشتر بخوانید:
جنگ طالبان علیه زنان در افغانستان باید رسماً به عنوان آپارتاید جنسیتی به رسمیت شناخته شود


در برابر این پس زمینه، مردم افغانستان و دیاسپورا که خواستار یک حکومت فراگیر یا به رسمیت شناختن سیاسی بیشتر جوامع خاص قومی-زبانی هستند، به طور فزاینده ای به دنبال بیان و مشروعیت بخشیدن به عقاید خود با استناد به گذشته ای خیالی هستند.

تلاش برای تصور افغانستان به عنوان بخشی از یک منطقه به هم پیوسته، متکثر و از نظر فرهنگی پر جنب و جوش می تواند به راحتی به عنوان خودفریبی رد شود. آنها همچنین می توانند به عنوان بیانی از سیاست های قومی تفرقه انگیز در نظر گرفته شوند.

اما وضعیت تفکر در مورد افغانستان و منطقه گسترده تر، محدود و غیر جاه طلبانه است. در این زمینه، شناخت میل اساسی برای کرامت انسانی، به رسمیت شناختن فرهنگی، و دیده شدن سیاسی که توسط این بیان تخیل تاریخی محصور شده است، اکنون بیش از هر زمان دیگری مهم است.

دیدگاهتان را بنویسید