دریانوردی که در کانمارا غرق شد در یادبود – ایریش تایمز به یاد آورد


آ یک ملوان از جانب لیمریک که در سواحل کشته شد کانمارا در شرکت گالوی هفته گذشته او در مراسمی به یاد او “خدای خود را در خانواده و دریا پیدا کرد”.

جشنی از زندگی کانر مک‌لافلین در باشگاه قایق بادبانی فوینز در خور شانون در کو لیمریک در روز چهارشنبه برگزار شد، جایی که همسرش برنادت گفت که او “مکان و مردمش را پیدا کرده است”.

او گفت: “کانر اینجا راحت بود و او کسی نبود که در هر جایی راحت باشد.”

مک لافلین هفته گذشته به همراه همسرش در سواحل کونمارا در نزدیکی کارنا در کو گالوی در حال حرکت بود که در آب‌های کراچ نا کارا، که در محلی با نام Oileán Mhic Dara (جزیره مک‌دارا) شناخته می‌شود، ناپدید شد.

او در حالی که تلاش می کرد قایق را که از قایق تفریحی که همراه همسرش در حال حرکت بود جدا شده بود، خارج کند، وارد آب شد. جسد او دو روز بعد از ساحل در نزدیکی قبرستان در جزیره ماینیس (مونیش) پیدا شد.

همسر او از مردم کونمارا به خاطر “مهربانی باورنکردنی”شان تشکر کرد و افزود که “آغوش خود را دور ما قرار دادند و ما را محکم نگه داشتند، زیرا دنیای ما از هم پاشید”.

او گفت: “من ماهیگیران کانمارا را در قایق های کوچک سیاه خود تماشا کردم که خستگی ناپذیر برای کانر جستجو می کردند و سپس زمانی که محیط بانان جستجو را متوقف کردند.”

او گفت که «هنوز می‌توانست صدای کونمارا ایرلندی را در اطراف خود بشنود» زیرا ماهیگیران محلی درخواست گاردا برای پایان دادن به جستجو را «کاملاً نادیده گرفتند». او گفت این خاطره ای است که برای همیشه با او می ماند.

او اولین قایق را که پس از ورود شوهرش به آب وارد صحنه شد، به یاد آورد، یک کشتی ماهیگیری قرمز رنگ که مستقیماً به سمت قایق که در دوردست شناور شده بود حرکت کرد.

او قبل از تشکر از گاردای درگیر و همچنین از دوستانی که برای کمک به جستجو به گالوی آمدند، گفت: “برای من راحت بود که دیدم او دارد نگاه می کند.”

پس از کشف همسرش، او اصرار کرد که تا رسیدن قایق نجات از او خارج نشود.

او گفت: “او کانر بود، جلبک در موهایش داشت، بینی اش شکسته بود، اما او کانر ما بود و ما باید او را در آغوش بگیریم و تا زمانی که می خواستیم با او صحبت کنیم.”

او شوهرش را به عنوان سنگ خود و “واقعاً نیمه دیگر من” توصیف کرد.

او گفت: «او خدای خود را در خانواده‌اش، در دریا، آسمان، ستاره‌ها و اطرافش پیدا کرد.

لوسی مک لافلین، که پس از ناپدید شدن پدرش از پرت استرالیا به خانه بازگشت، او را به عنوان “بهترین پدری که هر کسی می توانست داشته باشد” توصیف کرد.

او گفت که او ثابت و قابل اعتماد بود – و مردی حامی و منطقی کم حرف بود.

او سفر پدرش به استرالیا در ماه نوامبر را به یاد آورد.

«در چند روز گذشته بارها به این فکر کرده‌ام که چقدر از اینکه این زمان را با او می‌گذرانم سپاسگزارم. اینها خاطراتی هستند که من تا آخر عمرم آن را گرامی خواهم داشت.»

وقتی در فرودگاه پرث با او خداحافظی کردم، هرگز تصور نمی کردم این آخرین بار باشد.»

دیدگاهتان را بنویسید